مدح و مرثیۀ امام حسن مجتبی علیهالسلام
جز، از حسن اینقدر کرامت که شنیده است این قدر کرامت که شنیده است و که دیده است احمد روش و فاطمه رفتار و علی خـو روی مَلک از وصف رخش رنگ پریده است اولاد عــلـی اکــرمُ مِـن کـلّ کـریــمـنـد نسبت به حسن اقربُ مِن حبل وَرید است گفتم رگ گردن، غـزلم کرب و بلا شد أحلی عسلِ کیست که شمشیر کشیده است صلح حسن اسلام خروش است نه سازش اسلام یزید است که در خویش خزیده است رفـتــنــد کـه آئـیـن عـلـی زنـده بـمــانـد مردان خدا، غرقه به خون، بیسر و بیدست با قـصد تـمـاشای ضریـحـی که نـداری "از خون جوانان حرم لاله دمیده است" با صلـح اگر کُـشته شدی کُـشتۀ عـشقی بیعشق، کسی کربوبلا را نچشیده است در پاسـخ یَابن الحـسن نیمه شب کیست کافاق در آفاق، سپیده است و سپیده است |